ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

سلام.
مجرد هستم. چند وقتیه (تقریبا دو ساله) که متوجه شدم وقتی تو محیط های مختلف وارد میشم، هر خانمی که در اون فضا حضور داره با هر سن و سالی و با هر تیپ ظاهری، به صورتی بهت زده و به من نگاه میکنه، به گونه ای که تقریبا در اکثر مواقع به نظرم میاد که اون فرد چیزی میخواد بهم بگه ولی نمیتونه.
تو خیابون، فامیل،و حتی در مورد همکاران خانم که چندین ماهه که با اون ها همکارم هم وجود داره، به طوری که وقتی در مورد مسائل کاری صحبت میکنیم کاملا متوجه هستم که خیلی به حرف هام گوش نمیدن.
من ظاهری معمولی و آرایش تقریبا معمولی دارم، در ارتباط با خانم ها کاملا محترمانه برخورد میکنم و با توجه به اعتقادات مذهبی که دارم از هر نوع کاری یا حرفی که بخواد جلب توجه کنه پرهیز میکنم.
در ارتباط با آقایون، بین همکارها و دوستان و فامیل کاملا با همه صمیمی هستم و حتی با اونایی هم که سخت با دیگران ارتباط برقرار میکنن هم صمیمی هستم. البته در ارتباط با دوستان و همکاران آقا کاملا با احترام رفتار میکنم و اونا هم در عین صمیمیت با من محترمانه رفتار میکنن. خیلی از همکارام خصوصی ترین مسائلشون رو با من درمیون میذارن.

این بهت و حیرت و در مقابلش این احساس که این فرد میخواد با من حرفی بزنه، بیشتر در مورد کسانی که اولین بار منو دیدن بیشتر برام مشهوده. این موضوع و این تضاد منو خیلی گیج کرده.
من کاملا متوجه هستم این رفتار ناشی از تنفر یا عدم امنیت نیست.


خانم هایی هستند که برای دیدن دستگاه ها یا برای امور سفارشاتشون به شرکت ما سر میزنن و من کاملا متوجه هستم که همین رفتار رو دارن.

این احساس شاید به نظرتون فقط یه توهم از طرف من باشه ولی اتفاقاتی که در اطرافم میافته خودم رو هم قانع کرده که یک علت مشترک وجود داره که سبب یه واکنش مشترک در فضا ها و موقعیت های متفاوت میشه.

این مشکل باعث یک اضطراب و سردرگمی در من شده. اضطراب اینکه در ظاهر یا رفتار من چیزی هست که باعث این رفتارها میشه. این افراد چه فکری درمورد من میکنن؟
این مسئله من رو در مورد اینکه آیا این واکنش ها در کسی که برای همسری در آینده انتخاب میکنم هم وجود داشته باشه و من دلیلش رو ندونم.


مشاور (احسان فدایی)

با سلام و سپاس از همراهی شما، از این که ما را امین خود دانستید کمال تشکر وقدردانی را داریم. ما قدر ارتباط با شما را می دانیم. با سلام به حضور محترم پرسشگر گرامی، و عرض سپاس از اینکه این مرکز را برای پاسخ به سوال خود برگزیده اید. در راستای پاسخ به سوال شما ناگزیر از طرح بحثی به عنوان منابع شناخت خود می باشم، در روانشناسی بحثی به نام«منابع شناخت‌خود» وجود دارد. منابع شناخت خود، هسته اصلی شخصیت هر فرد را تشکیل می دهد که شخص با توجه به این سه منبع شخصیت خود را در طول زمان شکل می دهد ویکی از راهکارهایی‌که در«آموزش‌روان» مطرح می شود، آموزش تنظیم «منابع شناخت خود» به افراد، خانواده‌ها و زوج ها است. توضیح اینکه: فرد و یا خانواده برای شناخت خود از سه منبع استفاده می‌کند 1- یکی از آنها اظهارنظرهای دیگران در مورد ما است که به آن پسخوراند و یا باز خورد اجتماعی نیز گفته می‌شود. و به این معنی است که فرد و یا خانواده به خاطر تشویق‌های دیگران و روبرو شدن با باز خورد مثبت از سوی جامعه (جوّ گیری اجتماعی) در تکرارعمل خویش اصرار می‌ورزد و یا به خاطر نظر نا مساعد دیگران و دریافت باز خورد منفی از سوی جامعه، اقدام به ترک عمل خود می‌کند،2- «خود‌ مشاهده‌گری» منبع‌ دیگربرای شناخت خود است. 3- «مقایسه اجتماعی» نیز سوّمین منبع برای شناختِ خود محسوب می‌شود. برای داشتن یک شخصیت سالم و نرمال، باید سه منبع شناخت خود بطور مساوی تنظیم (بالآنس) شود. زیرا یکی از عوامل مهّمِ ایجاد مشکل های عاطفی و شناختی برای افراد وخانواده‌ها بهم خوردن تنظیم، توازن وتعادل این سه عامل است. که برای بازگشت سلامتی و بسامّان شدن، تنظیم دوبارة آنها ضروری است. سهم نرمال و استانداردِ هر یک ازسه منبع، در شناخت خود حدّود33%می‌باشد. که اگر یکی از آنها کمتر و یا بیشتر شود آشفتگی و نابسامّانی آغازمی‌شود، بعنوان مثال، آدم‌هایی که خود مشاهده گری در آنها غلبه دارد وسواس‌های فکری وعملی بالایی دارند. پس برای اینکه شما طبق فرمودة آیة قرآن «وَ نَفسٍ وَ ما سَوّاها» بشوید و شخصیّت معتدل ومتعادلی داشته باشید، باید این سه منبع شناخت خود را باهم مساوی کنید. با این توضیح کوتاه اکنون به سوال شما باز می گردیم، شما فرموده بودید که احساس می کنید دیگران حرفی برای گفتن در مورد شما دارند ولی آن را نمی گویند. به راستی چه دلیلی وجود دارد  که دیگران حرف خویش را از شما پنهان کنند. بله! به صورت کلی شاید دیگران در مورد ما حرف های زیادی دارند و پنهان می کنند ولی اینکه به خصوص احساس کنید که در آن لحظه در مورد شخصیت شما کسی بخواهد نظری دهد این نوعی خطای شناختی و باور غیر منطقی است. منبع اول از منابع شناخت شما که دهن بینی اجتماعی است بطور ناهمگونی رشد کرده و از دو منبع دیگر پیش افتاده است. و در مقابل خود مشاهده گری شما بشدت تضعیف شده و در سطح بسیار پایینی قرار گرفته است، و یکی از مشکلات عدیده ای که این گونه افراد با ان دست به گریبان هستند خود بازداری از بروز احساسات نهفته شان است. این افراد همیشه خود را با توجه به نگاه دیگران تنظیم می کنند و برای همین اگر احساسی داشته باشند که فکر می کنند دیگران آنرا نمی پسندند، آنرا فرو می خورند و به درون خود می ریزند. توصیه می کنیم این احساس خود را با دیگران مطرح نمایید ولی نه در قالب سؤال مستقیم فقط در نهایت بپرسید که آیا سؤال دیگری دارند اگر ندارند پس همین جا این فکر را نیز تمام کنید و بیش از حد خودتان را درگیر آن ننمایید. زیرا در صورت ادامه ممکن است با مشکل وسوسه فکری در روابط اجتماعی روبرو شوید.
در پناه قرآن و عترت، موفق و پیروز باشید